Sunday, August 12, 2018

دوشنبه ٢٦ مارس

دقيقا ١٢ ساعت ديگه جلسه دفاعمون شروع ميشه. بايد در مقابل سنديكا از آقاى جان اشرپنل، مديريت كل فروشگاه گودوليو دفاع كنيم كه مقدار زيادى كارهاى نسنجيده انجام داده و حرفهاى اشتباه زده. اصل پرونده بيست صفحه هست. داستان بلندى از يك ماجراى عاشقانه بين دو كارمند جوان فروشگاه، كه پر از جزيياتى هست كه به سلامت و امنيت محيط كارى و پرسنل و رعايت ساعات ادارى و شوهرى حسود و پرخاشگر و پاركينگ بزرگى در فروشگاه مربوط ميشه. خيلى خيلى آماده هستيم. اما جورى خسته م كه مى خوام گريه كنم. تا حد زيادى هم بستگى به استدلالهاى طرف مقابل داره. به هر حال كار سنديكايى ها راحتتر از ما بوده. ما از زير سنگ استدلال پيدا كرديم. و در حالى كه آقاى اشرپنل يك ريز به اين دو نفر بند كرده كه ارتباط شما اشتباه هست چون هر كدومتون زن و شوهر داريد، ما بايد حواسمون باشه طورى از آقاى اشرپنل دفاع كنيم كه مبادا چنين حرف هاى تبعيض آميزى بزنيم. بالاخره خارج هست ديگه. خيلى خسته ام. خيلى.


No comments:

Post a Comment

یک تصویر

مكان: هويزه، شهری در ۷۰ کیلومتری اهواز  تصوير: مردی كه خود را از چاه نفت حلق آويز كرده است. پايين تر روى زمين، يك جفت كفش كهنه. چند نف...