Monday, July 23, 2018

بیست و یکم می ۲۰۱۷


هيچ كس او را نمى خواهد. در حياطى قديمى استراحت مى كند. به روزهاى دورِ خوشِ گذشته، به آفتاب و به باران و به خنده هاى پسركان زيباى ساليانِ رفته ز دست مى انديشد. و صداى تكه تكه شدن قلب كوچك فلزى اش را هيچ رهگذرى نمى شنود.

No comments:

Post a Comment

یک تصویر

مكان: هويزه، شهری در ۷۰ کیلومتری اهواز  تصوير: مردی كه خود را از چاه نفت حلق آويز كرده است. پايين تر روى زمين، يك جفت كفش كهنه. چند نف...